خدايـ ـا حـواست هست !؟
خدايـ ـا حـواست هست !؟
صداي هـق هق گريه ام از همان
گلويـي مي آيد
كه تـ ـو از رگش به من نـ ـزديـك تـ ـري!!!!!!

خدايـ ـا حـواست هست !؟
صداي هـق هق گريه ام از همان
گلويـي مي آيد
كه تـ ـو از رگش به من نـ ـزديـك تـ ـري!!!!!!

فاصـ ـله خود را بر ديگـران تنـ ـظيـم كن
خداونـ ـد خورشيـد را در جـايي نهـ ـاد كه گـرم كـند 
ولـ ـي نسـوزانـ ـد ...!!

بعضـي وقتـ ـا بايد يـ ـقه ي احساسـتو بگيــري و
با تمـوم قدرت سرش داد بـ ـزني و بگي :
تو رو خدا بـ ـسه 
بسه ديگه تاحالا هرچي كشيدم از دست تو بوده!

دوسـ ـ تـت نـ ـدارم بـه اندازه اقـ ـيانـوس
چـون يـ ـه روز بـ ـه آخـرش ميـ ـرسـ ـي!
دوسـ ـتـت نـدارم بـ ـه اندازه خـ ـورشـيد
چـ ـون غروب ميكـ ـنه!
دوسـ ـتـت دارم بــه انـدازه روت 
كـ ـه
هـيچ وقـ ـت كـ ـم نـ ميـشــه !!

این روزها…”بغض” دارم!
“ گــریـه ” دارم !
تــا دلـ ـت بخـ ـواهـــــــد …
“ آه ” دارم …!
ولـ ـی “بـازیگر”خوبـ ـی شـ ـده ام…
“ مـ ـی خـنـــ ـــ ــدم ”

دوس دارم ی گوشه بـشینم هـ ای هـ ای گـریه کنم
اونقدگـ ـریه کنم خداجـون
اونـ ـقدگـریه کـنم…
تاخـودت ازاون بالابـیای پایـ ـین
ی دونه سـیلی بزنـ ـی!!!
بعد یه چـشمک بـزنی!!
بگی درسـتش میـکنم
گـ ـ ـریـ ـه نـکـ ـ ـن…
مـی
گفتـند: ” سختـ ـی ها نمـک زندگـ ــ ـی است “
امّا چـرا کسی نفهمـید که ” نمــ ــک “
برای مـن که خاطراتـ ـم زخمی است ، شور نیـست ؛
مزه ” درد” مـ ـی
دهد !
برای هـر کـس که ادعـ ـای رفاقـت می کـند
در را بـ ـاز نکـ ـن،
خـیلـی ها مثل بچـ ـه ها در را مـیزننـد 
و
فرار مـ ـی کـ ـنند

سلامتی
مداد رنگيا
که
اگه يه مدت سراغشونو نگيري
مثل
ماژيک و آبرنگ خشک و بی مصرف نميشن !!!
